سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : موسی علیمرادی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : غزل

یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت            بر مژه‌هایش رشته‌های اشک و خون داشت

دیگر گـلی روی لبـش هرگـز نروئـید            بر گونه اما لالـه‌هـای واژگـون داشت


دلتنگ زهرا بود و می‌زد دست بر هم            روی لبـش انـا الـیـه راجـعـون داشت

بر دوش او هـفت آسمان آوار غم بود            تا بود زهـرا خانۀ حیـدر ستون داشت

پشت سرش زینب به گریه آب می‌ریخت            پشت مسافر آب پاشیدن شگون داشت

خـاکـی که مـی‌بـوسـیـد رد پـای او را            گریه ز نون والقلم، ما یَسطرون داشت

از فرق سر باید برون ریزد غمش را            از غصه‌ها آتشفشانی در درون داشت

خـود ره نـشـان تـیـغ قـاتـل داد انگـار            سر گشته‌ای را سوی مقصد رهنمون داشت

رنگش عوض می‌شد ناگه صیحه می‌زد            گویا فلک ازرفتن حـیدر جنون داشت

در راه مسجد تا به خانه گریه می‌کرد            از خاطراتش چشمهایی لاله گون داشت

یـاد زمـانی که زنی پـهـلـو شـکـسـتـه            در جای جای خاک کوچه رد خون داشت

نقد و بررسی